جهان ابدی، به مدارای من بشتاب 
که جهانم به جای دگر گریخته است 
نیم نگاهی به درمان زخم هایم کن
که درونم از هم به هم ریخته است
بار سفر از هردو مکان بر بسته ام 
چونان الکی مانم که آردش را آویخته است
نا امید از خلق نشدم نا امید بودم
به خدا قسم که جانم به خدا آمیخته است
بهانه امروز و فردا ماندنم از نداری است
که خود را چو سیل به گرداب ریخته است

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها